این جلسه در مورد آداب معاشرت با مدیران صحبت خواهم کرد و این درس مخصوص کسانی است که در محیط کار به عنوان کارمند حضور دارند.
در فضای کاری زیاد پیش می آید که یک درخواستی از مدیر داشته باشیم، آنرا چگونه مطرح کنیم که از مدیر خود پاسخ مثبت بشنویم؟
اولین نکته به این سؤال جواب بدهیم که ما چه سودی می توانیم به شرکت یا سازمان یا شخص مدیر برسانیم؟ اگر بتوانیم به این سؤال پاسخ بدهیم می توانیم نتیجه مثبت که ما انتظارش را داریم خیلی راحتر و بهتر بگیریم.
خیلی از نپذیرفتن ها که با شکست روبرو می شود از این نشأت می گیرد که ما فقط خواسته های خودمان را می پذیریم وخواسته طرف مقابل را در نظر نمی گیریم، اول باید منفعت مدیر و سازمان خودمان را در نظر بگیریم تا اینکه منفعت های شخصی خودمان را مطرح کنیم، فرض کنیم که شما در طول روز صد عدد مشتری ناراضی دارید و از این صد عدد مشتری شصت عدد آنها بعد از اینکه مشکلات و درخواست های آنها را رفع می کنید آنها تبدیل به مشتری راضی می شوند. اگر شما درخواست آن را داشته باشید که رئیس، شما را مدیر بخش محصولات سازمان خود کند به جای اینکه شما این را به طور مستقیم مطرح کنید بگویید از این صد عدد مشتری که ناراضی هستند تنها شصت عدد آنها راضی تبدیل می شوند و من هشتاد عدد آنها تبدیل به مشتری راضی می کنم و بعد از آن از تجربیاتی که قبلاً از آن داشتید مثلاً از آن شصت عدد که تبدیل به مشتری راضی شدند قسمت عمده ای از آنها از سمت من بودند که به عنوان کارمند عادی بودید و از این 60 عدد، چهل عدد آنها را من راضی کردم.
نکته دوم خیلی از این درخواست هایی که مطرح شده ولی پذیرفته نشده واز طرف مدیر رد شده این است که ما منفعت خودمان را در نظر گرفتیم. شما فرض کنید که اگر می خواهید درخواست افزایش حقوق بدهید به جای اینکه خودتان را در فشار زندگی قرار دهید یا پرداخت قسط مالی خودتان را بگویید من مشکل مالی دارم و درخواست کمک از مدیر خودتان را دارید این بر می گردد به منفی شخصی خودتان و به چه دلیل باید مدیر من حقوق من را زیاد کند؟ مثلاً شما بازاریاب هستید و به جای دویست عدد مشتری که می توانید بیاورید بگویید من 230 عدد مشتری در طول روز می آورم به جای اینکه به درخواست خودتان پافشاری کنید به علاقه ها و الویت بندی های سازمان و مدیر خودتان پافشاری کنید. شما فرض کنید که در سازمانی کار می کنید که پول در الویت دوم قرار دارد و شهرت در الویت اول قراردارد شما بیشتر باید به آن شهرت یا اعتبار تکیه کنید تا اینکه بخواهید بگویید مثلاً من میتوانم یک میلیون به این شرکت سود برسانم در این صورت میتوانم یک میلیون و دویست سود مالی برسانم ولی اگر شهرت و اعتبار درنظر بگیرید خیلی راحت تر و بهتر نتیجه ای که مد نظر است می توانید بگیرید.
موضوع بعدی اینکه یکسری از کارها که ممکنه خیلی ریز باشند ولی اثرات منفی روی روابط ما و مدیر بگذارد ممکنه کلامی یا غیر کلامی باشد غیر کلامی مثل آدامس جویدن، دست در جیب، آزادانه روی صندلی نشستن یا… این موارد میتواند یک حس بی احترامی به مدیر شما دست بدهد یا موضوعات کلامی مثلاً اگر شوخی هست بهتر است از سمت مدیر شما باشد تا از سمت شما بعنوان کارمند و یا اینکه وارد موضوعات خصوصی مدیر خودتان شوید مگر اینکه خودش این اجازه را به شما بدهد اگر بخواهیم توی یک جمله خلاصه کنیم نباید مدیر فکر کند که بیش از حد به شما آزادی داده است و در فضای کاری ممکن است کم کاری ها یا مشکلاتی وجود داشته باشد، بدترین مورد این است که دراین مواقع مشکلات را گردن فرد دیگری می اندازیم یا اینکه خودمان را همه چیزدان بدانیم و بگوییم که از سمت ما نبوده می توانیم خیلی راحت بپذیریم و از مدیر کمک بخواهیم معمولاً با یک جمله بندی درخواست خودتان را با مدیر در میان بگذارید و از او کمک بخواهید. به چه شکل بگویید بهتر می توانید نتیجه بگیرید؟
من فکر می کنم باید کارم را بهتر انجام بدهم به من کمک می کنید که باید در چه زمینه ای بهتر یا بیشتر تلاش کنم.
باتوجه به محیط و شرایط مشکل را مطرح کنید دراین مواقع بدترین حسی که می توانید از مدیر داشته باشید اینکه از شرایطی که الآن وجود داشته باشد اگر گله مند باشید، این گله مندی میتواند از رفتار همکار شما باشد: فلانی به من توهین کرد یا فلانی در را خیلی محکم می بندد یا گله بندی از محیط کار باشد، چقدر هوا گرم است یا خود کار: از صبح دارم کار می کنم ولی تموم نشده است یا دسته بندی این فرم ها چقدر مشکل است.
موضوع بعدی به جای گزارشگر مشکلات کار باشیم بیشتر راه حل بدهیم!
بعد از اینکه مشکلی را مطرح کردید بلافاصله می توانید راه حل را بدهید و مدیران معمولا از این موضوع استقبال می کنند و فشار کمتری روی مدیران است مثلاً به جای اینکه بگویید فلان مشکل در این قسمت بسته بندی است بگویید اگر این کار را در قسمت بسته بندی انجام دهیم مشکل حل خواهد شد، شما هم راه حل دادید و هم مشکل را مطرح کردید، ببینید چقدر میتواند تفاوت ایجاد کند در گفتار شما وهم نتیجه بهتری بگیرید.
بهترین هدیه ای که می توانید شما به مدیر خود بدهید حس قدرتمندی و احساس مهم بودن است علاقه مندی خودتان را نسبت به مدیر خود نشان بدهید. کاربرد احساس قدرتمندی چه می تواند باشد این است که مدیر شما از هر راهی احساس قدرتمند بودن میکند و می توانید متوجه بشوید که چه شخصیتی دارد. دقیقاً از کارهایی که حس خوبی دارد.
در پایان امیدوارم این مطالب مفید بوده باشد .
موفق باشید!